گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر خانواده
جلد دوم
. آیه (دستور الهی درباره احترام و محبت فرزندان به پدر و مادر)





369
اشاره
وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلی وَهْنٍ وَ فِصالُهُ فی عامَیْنِ أَنِ اشْکُرْ لی وَ لِوالِدَیْکَ إِلَیَّ الْمَصیرُ و ما به انسان درباره پدر و
مادرش سفارش کردیم، مادرش او را با زحمت روي زحمت حمل کرد، (و به هنگام بارداري هر روز رنج و ناراحتی تازهاي را
متحمل میشد) و دوران شیرخوارگی او در دو سال پایان مییابد (آري به او توصیه کردم) که شکر براي من و براي پدر و مادرت
بجا آور که بازگشت همه شما به سوي من است. ( 14 / لقمان)
شرح آیه از تفسیر نمونه
این مسأله از نظر علمی ثابت شده و تجربه نیز نشان داده که مادران در دوران بارداري گرفتار وهن و سستی میشوند، چرا که شیره
جان و مغز استخوانشان را به پرورش جنین خود اختصاص میدهند و از تمام مواد حیاتی وجود خود بهترینش را تقدیم او میدارند.
به همین دلیل، مادران در دوران بارداري گرفتار کمبود انواع ویتامینها میشوند که اگر جبران نگردد ناراحتیهایی براي آنها به
شیره جان مادر است. به دنبال آن « شیر » وجود میآورد، حتی این مطلب در دوران رضاع و شیر دادن نیز ادامه مییابد، چرا که
وَ الْوالِداتُ یُرْضِ عْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَیْنِ کامِلَیْنِ: مادران فرزندانشان را » میافزاید: همانگونه که در جاي دیگر قرآن نیز اشاره شده است
233 / بقره). البته منظور دوران کامل شیرخوارگی است هر چند ممکن است گاهی کمتر از آن انجام ) « دو سال تمام شیر میدهند
شود. به هرحال مادر در این 33 ماه (دوران حمل و دوران شیرخوارگی) بزرگترین فداکاري را هم از نظر روحی و عاطفی و هم از
نظر جسمی و هم از جهت خدمات در مورد فرزندش انجام میدهد. جالب این که در آغاز توصیه درباره هر دو میکند ولی به
هنگام بیان زحمات و خدمات تکیه روي زحمات مادر مینماید تا انسان را متوجه ایثارگريها و حق عظیم او میسازد. سپس
شکر مرا به جا آور که خالق و منعم اصلی توام و چنین پدر و مادر مهربانی به تو دادهام و هم .« أَنِ اشْکُرْ لی وَ لِوالِدَیْکَ » : میگوید
شکر پدر و مادرت را که واسطه این فیض و عهدهدار (صفحه 327 ) انتقال نعمتهاي من به تو میباشند. و چقدر جالب و پرمعنی
است که شکر پدر و مادر درست در کنار شکر خدا قرار گرفته. و در پایان آیه با لحنی که خالی از تهدید و عتاب نیست میفرماید:
آري اگر در اینجا کوتاهی کنید در آنجا تمام این حقوق و زحمات و خدمات مورد بررسی قرار میگیرد و مو به مو .« إِلَیَّ الْمَصیرُ »
حساب میشود، باید از عهده حساب الهی در مورد شکر نعمتهایش و همچنین در مورد شکر وجود پدر و مادر و عواطف پاك و
بیآلایش آنها برآیید. بعضی از مفسران در اینجا به نکتهاي توجه کردهاند که در قرآن مجید تأکید بر رعایت حقوق پدر و مادر
کرارا آمده است، اما سفارش نسبت به فرزندان کمتر دیده میشود (جز در مورد نهی از کشتن فرزندان که یک عادت شوم و زشت
استثنایی درعصر جاهلیت بوده است). این به خاطر آن است که پدر و مادر به حکم عواطف نیرومندشان کمتر ممکن است فرزندان
را به دست فراموشی بسپارند، در حالی که زیاد دیده شده است که فرزندان، پدر و مادر را مخصوصا به هنگام پیري و از
( کارافتادگی فراموش میکنند و این دردناكترین حالت براي آنها و بدترین ناشکري براي فرزندان محسوب میشود.( 1
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
در این آیه روشنگري میکند که اصل حقشناسی و سپاسگزاري، در برابر هر نعمت دهندهاي لازم و نیکوست و به همین دلیل هم
به فرزندان انسان رهنمود میدهند که نسبت به پدر و مادر که در حقیقت دو مربّی و دو آموزگار زندگی او هستند ارج گذارد و به
،« تفسیر فی ظلال » - آن دو نیکی کند. این احترام به پدر و مادر و سفارش آن دو، پس از فرمان سپاسگزاري از خدا آمده ***** 1
جلد 6، صفحه 484 . (صفحه 328 ) است، تا روشنگري کند که او آفریننده انسانها و تدبیرگر امور و شئون اوست و پدر و مادر
صفحه 202 از 369
وسیلهاي براي آفرینش و نگهداري او. آنگاه در ترسیم اهمیت نقش بزرگ مادر و تلاش و پایداري و دلسوزي او میفرماید: حَمَلَتْهُ
أُمُّهُ وَهْناً عَلی وَهْنٍ مادرش به او باردار گردید، در حالی که با رشد جنین به تدریج سست و ناتوانتر میشود. این تفسیر و دریافت
منظور این است که: نطفه پدر و مادر است که هر دو سست و ناتوان « ابومسلم » است، امّا به باور « ضَحّاك » و « حَسَن » از آیه شریفه از
هستند و خدا این انسان را از آن نطفه بیمقدار و ناچیز میآفریند. گروهی برآنند که: نطفه انسان، در آغازین روزهاي آفرینشش،
پدیدهاي ناتوان و بیمقدار است، امّا براساس نظام و تدبیر آن نظامبخش دانا و توانا به تدریج نیرومند شده و پس از نُه ماه به
را به مفهوم شدت و سختی و … « وَهْناً » واژه ،« قَتاده » و « ابن عَبّاس » صورت انسانی کامل جلوهگر میشود. و برخی نیز، همچون
تلاشِ پس از تلاش و کوشش، تا مرحله ولادت کودك، تفسیر کردهاند. در ادامه آیه، قرآن در اشاره به کار بزرگ دیگر مادر در
حق فرزندش میفرماید: وَ فِصالُهُ فی عامَیْنِ و پایان دوران شیرخوارگی کودك و باز گرفتن او از شیر مادر، پایان دو سالگی است،
چرا که نوزاد پس از ولادت باید به مدت دوسال شیر بخورد و از نعمت غذاي آماده و مناسبی که دستگاه آفرینش برایش فراهم
آورده است بهرهور گردد. قرآن در این مورد در آیه دیگري میفرماید: وَ الْوالِداتُ یُرْضِ عْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَیْنِ کامِلَیْنِ.( 1) مادران،
فرزندانشان را دو سال کامل شیر میدهند. ***** 1. سوره بَقَرَه، آیه 233 . (صفحه 329 ) و بدینسان قرآن روشنگري میکند که
دوران شیرخوارگی انسان نیز به سان دوران بارداري مادر و رشد جنینِ این مادر است که نقش بزرگی در نگاهداري و پرستاري و
سلامت کودك ایفا میکند. آن گاه میافزاید: أَنِ اشْکُرْ لِی وَ لِوَالِدَیْکَ ما به انسان سفارش کردیم که هم سپاس مرا که آفریدگار
تو هستم بجا آور و هم سپاسگزار پدر و مادرت باش که آن دو را وسیلهاي براي آفرینش تو به عنوان مربّی و آموزگارت برگزیدم.
با این بیان، جمله مورد بحث در حقیقت تفسیر و بیان روشن آغاز آیه است که میفرماید: وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ و لازم به
یادآوري است که منظور از سپاسگزاري از خدا، فرمانبرداري از اوست و سپاس از پدر و مادر نیز نیکی و خوش رفتاري با آنان و
رعایت حرمت و حقوق آنان است. إِلَیَّ الْمَصِ یرُ و این هم هشداري جالب است که هان اي انسانها! به هوش باشید که بازگشت
( همه شما و فرجام کارتان تنها به سوي من است، بنابراین مراقب گفتار و عملکردتان باشید! (صفحه 330
شود) « رابطه با خدا » نباید باعث تضعیف « رابطه با پدر و مادر ») 293 . آیه
اشاره
وَ إِنْ جاهَداكَ عَلی أَنْ تُشْرِكَ بی ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما وَ صاحِبْهُما فِی الدُّنْیا مَعْرُوفاً وَ اتَّبِعْ سَبیلَ مَنْ أَنابَ إِلَیَّ ثُمَّ إِلَیَّ
مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ و هرگاه آنها تلاش کنند که موجودي را شریک من قرار دهی که از آن آگاهی نداري (بلکه
میدانی باطل است) از آنها اطاعت مکن، ولی با آنها در دنیا به طرز شایستهاي رفتار کن و پیروي از راه کسانی بنما که به سوي من
آمدهاند، سپس بازگشت همه شما به سوي من است و من شما را از آنچه عمل میکردید آگاه میکنم. ( 15 / لقمان)
شرح آیه از تفسیر نمونه
هرگز نباید رابطه خویشاوندي انسان و پدر و مادرش، مقدم بر رابطه او با خدا باشد و هرگز نباید عواطف خویشاوندي حاکم بر
اشاره به این است که پدر و مادر گاه به گمان این که سعادت فرزند را میخواهند، « جاهَداكَ » اعتقاد مکتبی او گردد. تعبیر به
تلاش و کوشش میکنند که او را به عقیده انحرافی خود بکشانند. وظیفه فرزندان این است که هرگز در برابر این فشارها تسلیم
ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ: چیزي که » نشوند و استقلال فکري خود را حفظ کرده، عقیده توحید را با هیچچیز معاوضه نکنند. ضمنا جمله
اشاره به این است که اگر فرضا دلایل بطلان شرك را نادیده بگیریم، حداقل دلیلی بر اثبات آن نیست « به آن علم و آگاهی نداري
صفحه 203 از 369
و هیچ شخص بهانهجویی نیز نمیتواند دلیلی بر اثبات شرك اقامه کند. باز از آنجا که ممکن است، این فرمان، این توهم را به
وجود آورد که در برابر پدر و مادر مشرك، باید شدت عمل و بیحرمتی به خرج داد، بلافاصله اضافه میکند که عدم اطاعت آنها
وَ» « با آنها در دنیا به طرز شایستهاي رفتار کن » در مسأله کفر و شرك، دلیل بر قطع رابطه مطلق با آنها نیست بلکه در عین حال
از نظر دنیا و زندگی مادي با آنها مهر و محبت و ملاطفت کن و از نظر اعتقاد و برنامههاي مذهبی، .« صاحِبْهُما فِی الدُّنْیا مَعْرُوفاً
تسلیم افکار (صفحه 331 ) و پیشنهادهاي آنها نباش، این درست نقطه اصلی اعتدال است که حقوق خدا و پدر و مادر، در آن جمع
است.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
مرز فرمانبرداري از پدر و مادر
در آیه مورد بحث در اشاره به مرز فرمانبرداري از پدر و مادر میفرماید: وَ إِنْ جاهَداكَ عَلی أَنْ تُشْرِكَ بی ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا
تُطِعْهُما و اگر پدر و مادر به ناروا کوشیدند و بر سر این موضوع با توجه به ستیزه و کشمکش بر خاستند تا چیزي را که به درستی و
حقانیت آن دلیل و دانشی نداري، آن را شریک و همتاي من سازي و در زندگی شرك ورزي، دیگر در اینجا از آنان فرمان مبر.
این تعبیر در آیه که: آنچه را بدان دانش و آگاهی نداري، آن را به خدایی نگیر و با پرستش آن به خداي یکتا شرك مورز، بیانگر
این نکته است که جز خداي یگانه، هرگز خدایی نیست؛ چرا که اگر بود نشانههاي وجود و قدرت و دعوت او را میدیدیم و چون
دلیل و نشانی از آن نیست پس وجود ندارد و آفریدگار و گرداننده جهان همان خداي یکتاست؛ بنابراین اگر پدر و مادرت بر آن
شدند که تو را به شرك و بیداد بکشانند دیگر از آنان فرمان مبر. وَ صاحِبْهُما فِی الدُّنْیا مَعْرُوفاً آري، در شرك و بیداد آنان، همراه و
همگام و فرمانبردار آنان مباش، امّا با آن دو در زندگی دنیا به طور شایسته و پسندیدهاي رفتار کن و یاریشان رسان. وَ اتَّبِعْ سَبیلَ مَنْ
أَنابَ إِلَیَّ و از راه کسی که توبه کنان به سوي بارگاه من باز میگردد و قلب و فکر و دل خویشتن در گرو عشق ما نهاده است،
پیروي نما؛ چرا که این پیام آوران و شایسته کرداران هستند که فرمانبردار من میباشند. ثُمَّ إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ (صفحه 332 ) پس
بازگشت همه شما به سوي من خواهد بود. فَأُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ آن گاه است که شما را از حقیقت آنچه در زندگی این جهان
انجام میدادید، آگاه خواهم ساخت.
پارهاي از اندرزهاي لقمان
1 در تفسیر آمده است که: لقمان در دوران جوانی خویش براي مردي ثروتمند و صاحب امکانات شبانی میکرد. روزي آن مرد
ثروتمند نزد او آمد و گفت: هان اي لقمان! گوسفندي از گوسفندان مرا سر ببر و دو عضو از بهترین اعضا و اندامهاي آن را برایم
بیاور. لقمان گوسفندي را سر برید و دل و زبان آن حیوان را براي او آورد وَ اَتاهُ بِالْقَلْبِ وَ اللِّسانِ. آن مرد نکتهسنج پرسید: دلیل این
گزینش چه بود؟ فَسَأَلَهُ عَنْ ذلِکَ؟ پاسخ داد: سرورم! این دو عضو از بهترین و نیکوترین اعضاي بدن هستند، آن گاه که پاك و
پاکیزه باشند و مسؤلانه رفتار کنند؛ و بدترین و پلیدترینها خواهند بود، آن گاه که پلیدي پذیرند و تباه گردند، فَقالَ: اِنَّهُما لََا طْیَبُ
2 روزي دوست و کارفرماي او به دستشویی رفت و توقّف وي در آنجا به طول انجامید. ( شَیْءٍ اِذا طابا وَ اَخْبَثُ شَیْءٍ اِذا خَبُثا( 1
را دردمند و بیماري بواسیر میآورد؛ حرارت « کبد » لقمان او را مخاطب ساخت و گفت: دوست عزیز! نشستن بسیار در دستشویی
بدن را به بخشهاي فوقانی بدن رسانده و باعث سردرد و بیماري مغز و اعصاب میگردد، بنابراین در دستشویی سبک بنشین و
سبک برخیز! 3 از نشانههاي حکمت و خردمندي و خردورزي او این بود که پند و اندرزهاي ***** 1. تفسیر قُرْطُبی، ج 14 ، ص
صفحه 204 از 369
62 . (صفحه 333 ) خود را در تابلو زیبایی نوشت و به دروازه باغ ملّی و پارك شهر آویخته تا مردم آنها را بخوانند و بهرهور گردند
و بدینسان با خیرخواهی و مهر و زبان روشنگري و آگاهی دهی مردم را به ارزشها فرا میخواند و از گناه و بیداد، طبیبانه هشدار
میداد. 4 روزي از لقمان پرسیدند: به باور شما بدترین انسانها کیست؟ او پاسخ داد: کسی که در برابر دیدگان مردم، بیباك و
بدون حیا و آزرم دست به گناه و بیداد یازد و از افکار عمومی و داوري ملّی پروا نکند. اَيُّ النّاسِ شَرٌّ؟ قالَ: الَّذي لایُبالی اَن یَراهُ
النّاسُ مُسیئاً. 5 از او پرسیدند: چرا پوست تو رنگین و سیما و چهرهات زیبا و پر جاذبه نیست؟ پاسخ داد: از نقش و سیما و چهره من
عیب میجویی یا از نقش آفرین و پدیدآورنده آن، کدامیک؟ 6 روزي به حضور حضرت داود علیهالسلام شرفیاب گردید و دید
میبافد. خواست از آن حضرت بپرسد که چه « زره » ندیده بود ندانست که او « زره » آن بزرگوار چیزي میبافد، امّا چون تا آن روز
آن « داود » به پایان رسید و آن گاه « زره » میکنی؟ امّا حکمت و فرزانگیاش او را به شکیبایی فرمان داد ساعتی گذشت و کار بافتن
بود و از « زره » میبافت « داود » آن گاه دریافت که آنچه را « لقمان » ! را به تن کرد و فرمود: چه لباس خوبی براي رزم و پیکار است
آن در میدانهاي پیکار براي حفاظت از بدن در برابر تیرها و نیزههاي دشمن بهره میبرند. او با دریافت این حقیقت گفت: سکوت
متفکرانه حکمتی است ارزشمند، امّا دریغ که آراستگان به این ویژگی اخلاقی و انسانی در میان جامعه، در شمار اندکند! فَقالَ:
اَلصَّمْتُ حِکْمَ ۀٌ وَ قَلیلٌ فاعِلُهُ. حضرت داود که سخن سنجیده او را میشنید، اندکی در مورد آن اندیشید و فرمود راستی که تو
زیبنده توست. 7 و نیز آوردهاند که آن مرد فرزانه و پدر نمونه روزي دست فرزندش را « حکیم » انسانی فرزانهاي و واژه ارزشمند
گرفت و (صفحه 334 ) در حالی که او را اندرز میداد گفت: یا بُنَیَّ! اِنَّ الدُّنْیا بَحْرٌ عَمیقٌ وَ قَدْ هَلَکَ فیها عالَمٌ کَثیرٌ، فَاجْعَلْ سَ فینَتَکَ
فیهِ الاْیمانَ بِاللّهِ وَ اجْعَلْ شِراعَهَا التَّوَکُّلَ عَلَی اللّهِ وَ اجْعَلْ زادَكَ تَقْوَي اللّهِ فَاِنْ نَجَوْتَ فَبِرَحْمَ ۀِ اللّهِ وَ اِنْ هَلَکْتَ فَبِذُنُوبِکَ( 1) هان اي
پسرکم! دنیا دریاي ژرف و بیکران است که دانشوران و دانشمندان بسیاري در آن غرق شدهاند؛ بر این باور براي نجات خویش
ایمان آگاهانه و عاشقانه و خالصانه به خدا را در این جهان کشتی نجات خود ساز و بادبان آن را توکل و اعتماد به پروردگار قرار
ده و زاد و توشه و وسایل سفرت را پرواي خدا برگزین، آن گاه اگر در این دریاي ژرف از غرق شدن نجات یافتی بدان که نجات
و رهاییات به مهر و بخشایش خداست و اگر نابود شدي آگاه باش که به کیفر گناه و بیداد خودت به هلاکت افتادهاي! 8 از
حضرت صادق علیهالسلام آوردهاند که در باره لقمان فرمود: او در پند و اندرز حکیمانهاش به فرزند خویش گفت: فرزندم! در
سفرهاي خود هماره چیزهایی، نظیر شمشیر، کفش، عمامه، لباسهاي موردنیاز، ظرف آب، سوزن و نخ خیاطی، داروهاي ضروري و
دیگر اقلامی که به کار خود همراهانت خواهد آمد به همراه داشته باش و با همسفرانت در هر کار شایسته و سازندهاي، جز گناه و
نافرمانی خدا همگام و همکار باش! وَ کُنْ لَاِصْحابِکَ مُوافِقاً اِلاّ فی مَعْصِ یَۀِ اللّهِ.( 2) و نیز افزود: هان اي فرزند عزیز! هنگامی که با
گروهی به سفر میروي، در کارهاي مربوط به خود و آنان اهل تبادل نظر و بهرهوري از اندیشههاي همه را از یاد نبر و با آنان
مشورت نما. هماره چهرهاي شاد و گشاده داشته باش و آنچه به همراه آوردهاي سخاوتمندانه به آنان ببخش و آنان را نیز بهرهور
ساز! هنگامی که تو را دعوت کردند، ***** 1. مَنْ لا یَحْضُرُهُ الْفَقیهُ، ج 2، ص 28 ، ح 2457 ؛ اصول کافی، ج 1، ص 13 ، (کِتابُ
الْعَقْل و الْجَهل). 2. مَحاسِن بَرْقی، ص 375 . (صفحه 335 ) دعوتشان را بپذیر و اگر از تو یاري خواستند، آنان را یاري کن! از
سکوت تفکّرانگیز بهرهگیر و نماز و نیایش با خدا، بسیار داشته باش! در زندگی سخاوتمند باش و در آب و نان و مرکب و امکانات
دیگران را بهرهور ساز. به هنگام نیاز به گواهی و شهادت، به حق و عدالت گواهی ده و اگر با تو مشورت شد، دیدگاه شایسته و
بایسته خود را از آنان دریغ مدار! پسرم! در هیچ کاري نیندیشیده وارد مشو و در هیچ مشورتی نسنیجده پاسخ مده، بلکه بسیار
بیندیش و آن گاه دیدگاه دقیق و نظر درست و کارسازت را اعلام نما. هماره در حال ایستاده یا نشسته، غذا خوردن یا نماز و
نیایش، فکر خود را به کار انداز و خردمندي و خردورزي را از یاد مبر. تا مشورتی که با تو شده است نظري نیکو و سازنده بیان
داري و پاسخی راهگشا بدهی، چرا که وقتی کسی خیرخواهیاش را درباره مشورت کننده خالص و صاف نسازد خدا اندیشه و
صفحه 205 از 369
بینش را از او میگیرد. اگر دوستانت حرکت کردند تو نیز حرکت کنی؛ و اگر آنان به کار درستی دست زدند تو نیز همکارشان
باش. به سخن کسی که از تو بزرگتر است گوش جان سپار و هماره به هنگام پاسخگویی به دوستانت و خواسته عادلانه آنان پاسخ
مثبت ده، چرا که پاسخ منفی در تقاضاها و خواستههاي عادلانه ناپسند است و از ناتوانی انسان خبر میدهد. پسرکم! اگر در راه سفر
جادّه را گم کردید، درکنارش فرود آیید و تدبیري بیندیشید تا راه درست را بیابید و اگر در تصمیم خود دستخوش تردید شدید،
بیندیشید و شکیبایی ورزید تا درست تصمیم بگیرید؛ اگر در راه، یک نفر را تنها دیدید، هرگز از او راهنمایی نخواهید و راه گم
کرده را از او مپرسید و مجویید، چرا که ممکن است او دزد و خطرناك باشد و یا به سان شیطان شما را به بیراهه کشد. اگر دو تن
را دیدید، از آن دو نیز برحذر باشید مگر آنکه به درستی آنان اطمینان یابید، چرا که انسان به وسیله دو چشم خود میتواند حق را
بنگرد و بشناسد. هان اي فرزند عزیزم! هنگامی که زمان انجام نماز رسید هرگز براي کاري دیگر آن (صفحه 336 ) را به وقت دیگر
مینداز، بلکه در اوّل وقت نماز گزار و آن گاه از پی کارهاي دیگر برو، چرا که نماز به سان وامی معنوي است که باید در هنگامه
مقرر ادا گردد. اگر نماز به صورت جماعت بر پا میشود، تو نیز نمازت را با آنان بخوان، اگر چه در شرایط سخت و یا میدان
کارزار باشی! پسرم! هرگز برروي مرکب نخواب، چرا که ممکن است جان خویش به خطر افکنی و از پا درآیی و این از فرزانگی
به دور است بلکه در جایی به استراحت پرداز که بتوانی با اندیشهاي آرام و خاطري آسوده بخوابی و خطري تو را تهدید نکند.
هنگامی که از سفر بازگشتی، پس از رسیدن به منزل نخست به کار و علوفه مرکب خویش برسی و آن گاه به کار خود. منزلگاه
خویشتن را در سرزمینی خوش آب و هوا و پرگل و لاله و سرسبز و پرطراوت برگزین و هنگامی که در جایی فرود آمدي نخست
دو رکعت نماز بگذار و به هنگام حرکت نیز چنین کن و بر ساکنان آن درود نثار نما، چرا که در هر سرزمینی فرشتگانی هستند.
پسرکم! اگر توانستی پیش از خوردن غذا نخست مقداري از آن را در راه تقرب به خدا انفاق نما و آن گاه خود بخور. هنگامی که
بر مرکب سواري کتاب خدا را به شایستگی تلاوت کن و در انجام هر کاري به ویژه کارهاي خطیر خداي یکتا را ستایش کن و از
10 و نیز از آن ( او یاري بخواه و با او نیایش نما. هرگز همه شب را به سفر مباش و هرگز در راه سفر به آواز خوانی مپرداز.( 1
نعمتگران حکمت و بینش ارزانی گردید و نه به « لقمان » حضرت آوردهاند که فرمود: به خداي سوگند نه به خاطر نژاد و تبار، به
خاطر دارایی و ثروت بسیار و نه قدرت اندام و زیبایی چهره؛ بلکه بدان دلیل این نعمت به او ارزانی گردید که در انجام فرمان خدا
و دوري جستن از نافرمانی و گناه پرتلاش و پر اخلاص بود. او هماره چهرهاي آرام داشت و فکر ژرف و عمیق و هوشی تیز! او
( روزها هرگز ***** 1. اُصول کافی، ج 1، کتاب العقل و الجهل، ص 15 ؛ تفسیر بَیْضاوي، ثَعْلَبی ذیل آیه مورد بحث. (صفحه 337
نمیخوابید و در حضور دیگران هرگز تکیه نمیداد و پایش را دراز نمیکرد. در برابر دیدگان مردم آب دهان نمیریخت و عمر
خود را بیهوده صرف کاري نمیکرد. از فرط خویشتنداري کسی او را در حال شستشوي بدن و یا غسل ندید و در راه دین باوري
و دینداري و حفظ دینِ خود از ترس گناه نخندید و خشم نگرفت و با کسی شوخی نکرد. او براي ارزشهاي مادّي و زرق و برق
دنیا، آن گاه که بر او روي آورد شادمانی نکرد و زمانی که دنیا به او پشت کرد نیز اندوهگین نگردید. شمار فرزندانش بسیار بود و
از شگفتیهاي روزگار، بیشتر آنان پیش از خودِ لقمان مردند، امّا او براي هیچ یک از آنان نگریست. هرگز از کنار دو انسانی که
در کشمکش بودند نگذشت، جز اینکه آنان را آشتی داد و هرگز سخنی را نپذیرفت جز اینکه نخست مفهوم و گوینده آن را
دریافت و شناخت. او هماره در نشست دین شناسان و دانشوران شرکت میجست و نزد داوران و قاضیان و فرمانروایان میرفت و
ضمن اندرز دادن آنان بر گرفتاریشان تأسف میخورد. او بر فرمانروایان عادلی که با خدا و عدالت آشنا بودند و همه قدرتها و
ثروتها را از آن خدا میدانستند مهر میورزید و دعا میکرد و از زورمداران و خودکامگان دوري میجست. او هرآنچه را براي
پیکار با هواي نفس لازم بود و انسان را قدرت و نیرومندي میبخشید، همه را فرا میگرفت و کدروتهاي روح و جان را با
خردورزي و اندیشه و ژرفنگري و عبرتآموزي مداوا میکرد. آنچه در راه هدفِ مقدس و آرمانش مفید بود دل میبست و از
صفحه 206 از 369
آنچه براي هدف مقدسش مفید نبود چشم میپوشید؛ آري، به پاداش این راه و رسم و این اندیشه و عملکرد لقمان بود که نعمت
( حکمت به او ارزانی گردید. (صفحه 338
294 . آیه (هشت سفارش کلیدي لقمان به پسرش)
اشاره
یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اصْبِرْ عَلی ما أَصابَکَ إِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ پسرم! نماز را بر پا دار و امر به
معروف و نهی از منکر کن، و در برابر مصایبی که به تو میرسد با استقامت و شکیبا باش که این از کارهاي مهم و اساسی است.
17 / لقمان) )
شرح آیه از تفسیر نمونه
1 (امر به نماز): نماز مهمترین پیوند تو با خالق است، نماز قلب تو را بیدار و روح تو را با مصفّی و زندگی تو را روشن میسازد.
آثار گناه را از جانت میشوید، نور ایمان را در سراي قلبت پرتو افکن میدارد و تو را از فحشاء و منکرات باز میدارد. 2 و 3 (امر
پرداخته میگوید: « امر به معروف و نهی از منکر » به خوبیها و نهی از بديها): بعد از برنامه نماز به مهمترین دستور اجتماعی یعنی
4 (صبر و پشتکار): بعد از این سه دستور مهم عملی به مسأله صبر و استقامت که در برابر ایمان .« وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ »
مسلم است که در همه « وِ وَ اصْ بِرْ عَلی ما أَصابَکَ إِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُور » : همچون سر نسبت به تن است، پرداخته میگوید
کارهاي اجتماعی مخصوصا در برنامه امر به معروف و نهی از منکر، مشکلات فراوانی وجود دارد و سودپرستان سلطهجو، گنهکاران
آلوده و خودخواه، به آسانی تسلیم نمیشوند و حتی در مقام اذیت و آزار و متهم ساختن آمران به معروف و ناهیان از منکر
به معنی اراده محکم است و تعبیر به « عَزْم » . برمیآیند که بدون صبر و استقامت و شکیبایی هرگز نمیتوان براین مشکلات پیروز شد
در اینجا یا به معنی کارهایی است که دستور مؤکد از سوي پروردگار به آن داده شده است و یا کارهایی که انسان « عَزْمُ الاُْمُور »
( باید نسبت به آن عزم آهنین و تصمیم راسخ داشته باشد و هر کدام از این دو معنی باشد اشاره به اهمیت آن است. (صفحه 339
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
پسر جانم! نماز را که راز پیوند انسان با آفریدگار خویش است به پا دار و همه نمازهاي مقررّ را در دقت شایسته و بایسته و با
نشان از مهر و محبت پدر نمونه و فرزانه به فرزند خویش « تصغیر » به صورت « بُنَیّ » شرایط درست آنها بخوان. گفتنی است که واژه
است که در آغاز پارهاي از آیات آمده است. وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ و مردم را به کارهاي خداپسندانه و فرمانبرداري از ذات پاك
به مفهوم کار ناپسند و ناروایی است « مُنْکَر » آفریدگار هستی فراخوان. وَانْهَ عَنِ الْمُنکَرِ و از کارهاي ناپسند هشدار ده و بازدار. واژه
که نافرمان خدا به شمار آمده و خرد سالم و دین و آیین آسمان آن را گناه میشمارد و از انجامش باز میدارد و در برابر آن
میباشد که منظور کار پسندیده و عادلانهاي است که خرد درست و دین آسمان مردم را به انجام آن بر میانگیزد. وَاصْبِرْ « معروف »
عَلی مَا أَصَابَکَ و در برابر رنج و گرفتاريهایی که در این راه بر تو میرسد شکیبایی قهرمانانه پیشهساز. این تفسیر و روشنگري در
مورد آیه شریفه از امیر مؤمنان علیهالسلام است. إِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ بیگمان این از اراده استوار و تصمیم آهنین انسان در انجام
به مفهوم اراده استوار و تزلزلناپذیر انسان « عزم » کارهاي شایسته و دوري گزیدن از بدیها و نارواها است. گفتنی است که واژه
میباشد که پیش از هر اقدام و انجام هر کاري نخست تصمیم میگیرد و آن گاه به انجام آن روي میآورد و این اراده و تصمیم در
صفحه 207 از 369
تصمیم آهنین « عَزْم » به مفهوم مهیّا شدن براي انجام کاري آمده و واژه « حَزْم » برابر دو دلی و تردید قرار دارد. امّا به باور پارهاي واژه
و استوارتر آغاز و انجام آن است؛ درست همانگونه که گفته میشود: در راه انجام شایسته کار، نخست پیرامون آن درست بیندیش
( و آن گاه پس از روشن شدن چگونگی آن اقدام نما. (صفحه 340
295 . آیه
اشاره
با بیاعتنایی از مردم روي مگردان و «! پسرم » وَ لا تُ َ ص عِّرْ خَ دَّكَ لِلنَّاسِ وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ
مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبر مغروري را دوست ندارد. ( 18 / لقمان) وَ اقْصِدْ فی مَشْیِکَ وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِکَ
إِنَّ أَنْکَرَ الْأَصْواتِ لَصَوْتُ الْحَمیرِ (پسرم!) در راه رفتن اعتدال را رعایت کن، از صداي خود بکاه (و هرگز فریاد مزن) که زشتترین
صداها صداي خران است.( 19 / لقمان)
شرح آیه از تفسیر نمونه
در اصل یک نوع بیماري است که به شتر دست میدهد و گردن خود را کج « صَ عَر » از ماده « تُ َ ص عِّر » :( 5 و 6 (پرهیز از تکبر و غرور
به معنی کسی است که با یک سلسله « خُیَلاء » و « خیال » از ماده « مُخْتالٍ » . به معنی غرور و مستی ناشی از نعمت است « مَرَح » . میکند
به معنی کسی است که نسبت به دیگران فخر فروشی میکند « فَخْر » از ماده « فَخُ ورٍ » . تخیلات و پندارها خود را بزرگ میبیند
در این است که اولی اشاره به تخیّلات کبرآلود ذهنی است و دومی به اعمال کبرآمیز خارجی است). و « فَخُور » و « مُخْتال » (تفاوت
به این ترتیب لقمان حکیم در اینجا از دو صفت بسیار زشت ناپسند که مایه از هم پاشیدن روابط صمیمانه اجتماعی است اشاره
میکند: یکی تکبر و بیاعتنایی و دیگر خودپسندي است که هر دو در این جهت مشتركاند که انسان را در عالمی از توهم و پندار
روشن میشود که این « صَ عَرَ » و خود برتربینی فرو میبرند و رابطه او را از دیگران قطع میکنند. مخصوصا با توجه به ریشه لغوي
گونه صفات یک نوع بیماري روانی و اخلاقی است، یک نوع انحراف در تشخیص و تفکر است وگرنه یک انسان سالم از نظر
تنها مسأله روي گرداندن از ،« لقمان » روح و روان هرگز گرفتار این گونه پندارها و تخیّلات نمیشود. ناگفته پیدا است که منظور
مردم و یا راه رفتن مغرورانه نیست، بلکه منظور مبارزه با تمام مظاهر تکبر و غرور است اما از آنجا که این گونه صفات قبل از
هرچیز خود را در حرکات عادي و روزانه نشان (صفحه 341 ) میدهد، انگشت روي این مظاهر خاص گذارده است. آیه اوّل
که یکی سبب میشود انسان نسبت به بندگان خدا « خودپسندي » و « خود برتر بینی » از « نهی » . به معنی خر است « حِمار » جمع « حَمیر »
تکبر کند و دیگري سبب میشود که انسان خود را در حد کمال پندارد و در نتیجه درهاي تکامل را بروي خود ببندد. 7 و 8
است، زیرا تکیه روي اعتدال در راه رفتن یا آهنگ « سخن » و « عمل » به رعایت اعتدال در « امر » (اعتدال در رفتار و گفتار): آیه دومّ
صدا در حقیقت به عنوان مثال است. و به راستی کسی که این صفات چهارگانه را دارد انسان موفق و خوشبخت و پیروزي است،
در میان مردم محبوب و در پیشگاه خدا عزیز است. قابل توجه این که ممکن است در محیط زندگی ما صداهایی ناراحت کنندهتر
از صداي خران هست (مانند صداي کشیده شدن بعضی از قطعات فلزات به یکدیگر که انسان به هنگام شنیدنش احساس میکند،
گوشت اندامش فرو میریزد). ولی بدون شک این صداها جنبه عمومی و همگانی ندارد. به علاوه ناراحتکننده بودن با زشتتر
بودن فرق دارد، آنچه به راستی از صداهاي معمولی که انسان میشنود از همه زشتتر است همان صداي الاغ میباشد، که نعرهها و
فریادهاي مغروران و ابلهان به آن تشبیه شده است. نه تنها زشتی از نظر بلندي صدا و طرز آن، بلکه گاه به جهت بیدلیل بودن، چرا
صفحه 208 از 369
که به گفته بعضی از مفسران صداي حیوانات دیگر غالبا به واسطه نیازي است، اما این حیوان گاهی بیجهت و بدون هیچ گونه نیاز
و بیهیچ مقدمه فریاد را وقت و بی وقت سر میدهد. و شاید به همین دلیل است که در بعضی از روایات نقل شده است که هرگاه
صداي الاغ بلند میشود شیطانی را دیده است. بعضی گفتهاند فریاد هر حیوانی تسبیح خدا است جز صداي الاغ. به هر حال از همه
( این سخنها که بگذریم زشت بودن این صدا از میان صداها نیاز به بحث و گفتگو ندارد. (صفحه 342
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
برگرفته شده و به مفهوم نوعی بیماري دامی است که شتر گرفتار شده و گردنش کج میشود. مَرَح: آفتِ « صَ عَر » تُ َ ص عِّرُ: از ریشه
و به « خِیال » مستی و غروري است که از بسیاري نعمت و امکانات، گریبانگیر ظالمان و خود کامگان میگردد. مُخْتال: از ریشه
برگرفته شده و به « فَخْر » مفهوم کسی است که خود بزرگ بین است و خود را برتر از دیگران میپندارد. فَخُور: این واژه از ریشه
مفهوم کسی است که فخرفروشی میکند. چهرهات را با خودکامگی و به خود نازیدن، از مردم بر متاب! و اگر کسی با تو سخنی
نیز این دیدگاه « ابن عَبّاس » میگوید، با روي آوردن به دیگري و رویگردانی از او وي را کوچک مشمار. یادآوري میگردد که از
را آوردهاند؛ و نیز از ششمین امام نور حضرت صادق روایتی رسیده است که این تفسیر را تایید میکند. در ادبیات و فرهنگ عرب
به این شتر مرضی رسیده « اَصابَ البَعیرَ صَ عَرٌ » : هنگامی که شتري بیمار گردیده و گردنش براي همیشه کج شده است، میگویند
در اندرز خود به فرزندش میگوید: « لقمان » است که به گردنش آسیب وارد آورده و آن را کج کرده است. با این بیان گویی
پسرم! چهرهات را با تکبر و ناز از مردم بر متاب، چرا که هیچ بیماري اخلاقی براي انسان زیانبارتر از خود بزرگ بینی و غرور
در این مورد آورده است که: اگر میان انسان با دیگري کشمکشی پدید آید و آن گاه آزردگی و رنجش آن « مُجاهِد » . نیست
« عِکْرِمَه » میگویند. و « صعر » درگیري باعث شود که انسان به هنگام دیدار فرد مورد نظر از او روي برتابد، این روي برتافتن را
( میگوید: منظور این است که فردي به دیگري سلام کند، امّا او از روي کبر و غرور چهره برتابد و گردنکشی کند. (صفحه 343
در ادامه آیه شریفه میفرماید: وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً و در روي زمین خرامان و مغرور گام بر مدار! إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ
آمده است. وَ اقْصِدْ « خر » به مفهوم « حِمار » فَخُورٍ چرا که خدا هیچ عنصر متکبّر و فخر فروشی را دوست نمیدارد. حَمیر: جمع واژه
فِی مَشْیِکَ پسرم! در راه رفتن خویش میانهرو و معتدل باشی و به آرامی و وقار گام سپار. آیه مورد بحث، به سان این آیه شریفه
است که در وصف بندگان شایسته خداي مهربان میفرماید: وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذینَ یَمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْناً ( 1) و بندگان خداي
در این مورد بر آن است که منظور فروتنی در راه « قَتاده » . رحمان آن کسانی هستند که در روي زمین به آرامی و وقار راه میروند
میگوید: منظور این « سعید بن جُبَیر » رفتن است و لقمان به فرزندش اندرز میدهد که در راه رفتن خویش فروتنی پیشه سازد. و
است که: به هنگام راه رفتن با کبر و غرور گام برمدار. وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِکَ و صداي خویش را فرود آور و فریاد مزن، بلکه به
آرامی و فروتنی با پروردگارت سخن بگو. به باور پارهاي منظور این است که: به هنگام سخن، صداي خویشتن را بلند نکن و فریاد
مزن، بلکه به آرامی و وقار سخن بگو! ***** 1. سوره فُرْقان، آیه 63 . (صفحه 344 ) إِنَّ أَنْکَرَ الْأَصْواتِ لَ َ ص وْتُ الْحَمیرِ چرا که
میگوید: آري، زشتترین صداها صداي خران است، چرا که « قَتاده » . ناخوش آیندترین و زشتترین صداها صداي خران است
است. با این بیان پدر نمونه در اندرز انسانساز خویش به فرزندش، او را به میانهروي و « شَ هیق » و پایانش « زَفیر » آغاز صداي آنها
آوردهاند که: منظور صداي نخراشیده انسانهاي مغرور و تربیت « زید بن علی » اعتدال در راه رفتن و سخن گفتن فرمان میدهد. از
نیافته است که به سان صداي حیوان مورد اشاره است؛ و بدینسان عناصر فرومایه و بیادب را قرآن شریف به چهارپایان تشبیه
میکند. از حضرت صادق علیهالسلام آوردهاند که منظور عطسه زدن بسیار بلند و ناسنجیده و یا فریاد برآوردن و بانگ زدن کسی
است که بدون هیچ نیاز به پرخاش و فریاد، صداي خود را به گونهاي بلند میکند که از وقار و شکوه و زیبایی میافتد؛ روشن است
صفحه 209 از 369
که اگر در این کار هدفی درست داشته باشد و یا براي انجام کار شایسته و بایستهاي، به سان تلاوت قرآن و … صداي خود را بلند
( کند، هرگز شامل این هشدار نمیگردد. (صفحه 345
کارساز نیست) « ارتباطات خانوادگی » 296